آرشيو وبلاگ ![]()
رفاه اجتماعی مباحث جامعه شناسی و مبانی نظری مرتبط با رفاه اجتماعی پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : حمید
فرهنگ « و بر » ناحیه را چنین تعریف می کند : « ناحیه قلمرو بالنسبه گسترده ای است که به تبع ویژگی های جغرافیایی و جامعه شنا سی ، از چنان وحدتی برخوردار است که آن را از نواحی مجاور و یا مجموعه ای که ناحیه را در میان گرفته است ، متمایز می سازد » (حسین زاده دلیر ،16 : 1388) . فرهنگ « لا روس » در تعریف « ناحیه » چنین می نویسد : « ناحیه وسعت زمینی از کشور است که وحدت آن ناشی از داده های فیزیکی ( آب و هوایی ، رویش گیاهی و ناهموار ی ) یا انسانی را ( شکل جمعیت پذیری، اقتصادی ، ساختار سیاسی و یا اداری و یا ...) است « (آسایش، 32 :1388).
به نظر ماکسیمیلین سور « ناحیه فضایی گسترش چشم انداز است » (همان ،32).
از دیدگاه لوئیز ممفورد « بین قاره و روستا وسعت فضایی است که گاهی به مانند دولتی وسیع و زمانی بسیار خرد است ، این جا ناحیه انسانی است » به تعبیر دیگر ، ناحیه عبارت است از یک واحد جغرافیایی که در وسعتی بین قاره و روستا قرار می گیرد و گاهی بزرگتر از یک ایالت و زمانی کوچکتر از آن است و این یک ناحیه انسانی است ( همان ،32).
برای ت . ج . وتر « ناحیه وسعت زمینی است که در داخل آن ترکیب عوامل محیطی و جمعیتی ، ساختار اقتصادی و اجتماعی را به وجود آورده است » ( همان ،32).
« ناحیه از فضای ملی و سرزمین کشور کوچک تر و از شهر بزرگ تر است » (آسایش، 59 :1388).
در فرهنگ آکسفورد ناحیه اینگونه تعریف شده است : هر گاه بخشی از سیاره زمین دارای چنان چهره هایی باشد که به وسیله عامل و یا عواملی به درجه ای از وحدت و هماهنگی برسد که از بخش های مجاور خود اختلاف داشته باشد ناحیه خوانده [ می شود ] و به عبارت ساده تر وحدت یابی اساسی هر ناحیه جغرافیایی است (حسین زاده دلیر ،7 : 1388).
ناحیه بخشی از فضای زمین است که با آنکه اندازه های مشخصی ندارد ولی به واسطه عوامل انسانی-طبیعی به درجه ای از همگونی رسیده که از سایر فضاهای پیرامون خود قابل تمایز است ( حسین زاده دلیر: 1375).
« ناحیه ، فضا یا قسمتی از کره زمین یا خاک یک کشور است که عواملی طبیعی ، اقتصادی و اجتماعی آن را از محیط اطراف خود متمایز کرده است ( شیعه ، 89: 1369).
« ناحیه یک فضای جغرافیایی است که در درجه اول از لحاظ خصوصیات اکولوژیکی و محیطی همگن یا دارای مشخصات یکسانی باشد (معصومی اشکوری : 1370).
« از این تعاریف بر می آید که : (1) اندازه ناحیه قابل پیش بینی نیست . (2) وحدت و همگونی اساس شناخت هر ناحیه ای است که به دلیل شرایط خاص انسانی-طبیعی به وجود می آید . (3) هر ناحیه برای خویش چشم انداز خاصی را دارا است که در واقع وجه افتراق و تمایز نواحی نیز به شمار می رود . (4) معمولا هر ناحیه ای هسته ای دارد که در آن ویژگی های ناحیه به خوبی متجلی است . (5) هر ناحیه تقریبا کارکرد ویژه ای را دنبال می کند . (6) مرزهای ناحیه غالبا در میان مرزهای « میان ناحیه ای » محو می شود»
( حسین زاده دلیر، 18 : 1388).
ناحیه از سه نظر اهمیت دارد :الف) ناحیه به عنوان واکنش محلی در برابر فرآیندهای سرمایه داری ب) ناحیه به منزله هویت یابی ج) ناحیه به منزل میانجی برای کنش اجتماعی ( شکوئی ، 1375 به نقل از حسین زاده دلیر ، 18 :1388).
« عوامل مهمی که در تشخیص انواع « ناحیه » و شناخت حدود و مرزهای آن کارشناسان و پژوهشگران را یاری می دهد به شرح زیر است :
1-عده ای از پژوهشگران ویژگی های طبیعی را شاخص و اساس مرز بندی نواحی قرار داده اند که از آن میان ناهمواری هایش از همه کار برد داشته است .
2- عده ای نیز اساس شاخص های انسانی و اقتصادی نواحی را با یکدیگر مشخص و مرز بندی می نماید.
در یک حالت کلی عوامل زیر در تعیین انواع نواحی در یک سرزمین مورد استفاده کارشناسان قرار می گیرند.
« ساختمان زمین ، ناهمواریها ، آب و هوا ، نوع خاک ، پوشش گیاهی ، حیات حیوانی گردآوری خوراک ، شکار و ماهیگیری ، استخراج معادن ، بهره برداری از جنگل ، نوع کشت ، تولید و صنعت ، حمل و نقل و ارتباطات ، شکل استقرار انسانی ، تراکم جمعیت ، مذاهب ، عوامل سیاسی ، سازمان های اجتماعی و پایگاه های فرهنگی و غیره » .
در یک سطح کلان و در سطح بین المللی و ملی می توان نواحی عمده زیر را تشخیص داد :
(1) نواحی طبیعی (2) نواحی اقتصادی (3) نواحی انسانی » (آسایش، 36 :1388).
در رابطه با ناحیه (Region) « کارشناسان جغرافیا تعاریف مختلفی را ارائه داده اند که چند نمونه از آن را ذکر خواهیم نمود :
1-ناحیه عبارت است از بخشی که از وحدت و تجانس ویژه ای برخوردار باشد . این وحدت ممکن است طبیعی باشد و یا به وسیله انسان به وجود آید .( تیلور)
2-ناحیه عبارت است از یک بخش جغرافیایی که آن را از ابتدا وحدت فرهنگی و اقتصادی و سپس طرز تفکر ، تعلیم و ترتیب تفریحات و غیره ... از سایر قسمت ها جدا می سازد( یانگ )
3-ناحیه عبارت است از زمینی که در سراسر آن اوضاع طبیعی خاصی منجر به زندگی اقتصادی ویژه ای می گردد ( دیکنسن ) .
با توجه به تعاریف مذکور می توان گفت به طور کلی ناحیه عبارت است از بخشی از سیاره زمین که با داشتن یک یا چند مشخصه جغرافیایی از نواحی اطراف خود متمایز می گردد و هر ناحیه از عوامل و شرایط خاصی بهره مند است ... ناحیه کوچکتر از منطقه می باشد و از طرفی همیشه با تقسیمات سیاسی- کشوری ، منطبق نیست » ( زمردیان ،14: 1364).
از مهمترین آثار و عوامل جغرافیایی در سطوح ناحیه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف – عوامل محیط طبیعی
ب – جمعیت و ویژگی های آن ( تعداد ، نوع پراکندگی ، ساختمان سنی و جنسی ، جمعیت و ترکیب آن ، حرکات جمعیت ، نژاد و ... )
ج- اکولوژی ناحیه ای
د- چهره های فرهنگی » ( همان ، 14).
منطقه Zone « منطقه عبارت است از بخشی از محدوده های جغرافیایی که فقط بر اثر وجود یک مشخصه جغرافیایی از مناطق دیگر متمایز می گردد . منطقه از ناحیه وسیع تر بوده و ممکن است چندین ناحیه را در بر گیرد ...[ همین منطقه در بعضی از نوشته های جغرافیایی در موارد زیر به کار برده می شود :
1-منطقه به عنوان بخشی در داخل شهر ها به کار می رود و تقسیم بندی داخلی شهر ها را با آن نشان می دهند . مانند منطقه مسکونی ، منطقه صنعتی ، منطقه جذب شهر
2-گاهی نیز به هنگام تقسیم کشور به واحد های عمرانی ، عنوان منطقه به کار می رود و بودجه ها و برنامه های منطقه ای تدوین می گردد که در اینجا بایستی دقت نمود با عمران ناحیه ای تفاوت دارد . ( زمردیان ،12: 1364).
و یا « منطقه عبارت است از فضا یا قسمتی از کره زمین یا قسمتی از خاک یک کشور که عوامل طبیعی ، اقتصادی و اجتماعی ، آن را از محیط اطراف خود متمایز نموده است » ( شیعه ،90: 1385).
بنابراین « واژه « منطقه » در مفاهیم گوناگون با محدودیت های متفاوت به وسیله کارشناسان با تخصص های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد : مثلا منطقه ممکن است بخشی از فضای جغرافیایی یک کشور را در بر بگیرد ، یا تعدادی از کشور ها در اقتصاد بین المللی ، از طرف دیگر کارشناسان هر رشته خاص از علوم
از دیدگاه های گوناگون منطقه را تعریف می کنند که این تعاریف بسیار متفاوت می باشند . مثلا جغرافیدانان ، اقتصاد دانان ، کارشناسان برنامه ریزی و ... هر کدام تعریف خاصی را ارائه می دهند که در این حالت تعاریف منطقه بر اساس معیارهای طبیعی ، انسانی ، فرهنگی و ... در نظر گرفته شده ، توسط تعریف کننده متفاوت خواهد بود ...[ بنابراین ] ساده ترین تعریف از زبان هیدان دی . دیاس ( Hidan D.dias ) این است که منطقه زیر بخش کشور است . تقسیم یک کشور به زیر بخش ها به طرق مختلف ممکن می باشد . این کار را می توان بر مبنای توزیع جمعیت ، وضعیت آب و هوایی ، پوشش گیاهی یا دیگر معیارها انجام داد [ و ] این زیر بخش ها یا واحد ها ممکن است استان یا ناحیه باشند » ( آسایش ،42- 41: 1388).
اما همچنین دیدگاه های مختلفی نیز درباره مفهوم منطقه وجود دارد :
« ولتر ایزارد » در تعریف چنین می گوید « هر تعریفی از منطقه یا شهر بستگی به مسئله خاصی دارد که ما با آن سرو کار داریم » ( آسایش ، 42 :1388 ) .
«پرلوف »منطقه را این گونه تعریف می کند « منطقه دانش واژه یا اصطلاحی است که جهت مشخص کردن چندین سرزمین جغرافیایی پیوسته که دارای خصوصیات مشترک یا مکمل بوده و یا اینکه به علت یک سری جریان ها و فعالیت های بین منطقه ای به یکدیگر وابستگی دارند ، به کار می رود » ( همان ،42).
« آر . پی مسیرا » بر این باور است که « اغلب در ادبیات جغرافیای از دو روش منطقه ای کردن و تجزیه و تحلیل منطقه ای یاد شده است » مناطق همگن با توجه به درونمایه عوامل پایدار تعریف می شود ، در حالیکه مناطق تابع ای با توجه به عوامل پویا تعریف می شود ( همان 43-46 ) .
« آلبرت واترسون » می گوید: « منطقه قلمروی است با مسائل اجتماعی و اقتصادی مشترک که این مسائل به وسیله طبیعت با سایر شرایط القاء شده است »( همان ،43).
« استابنری » در تعریف منطقه چنین اظهار نظر می کند : « منطقه سرزمینی است با وسعت نامحدود که با تعریف ، طبقه بندی ، حدود و مرزهای آن را نمی توان دقیقا ترسیم نمود ، یا به ماهیت ذاتی آن پی برد . فعالیت انسان به یک ناحیه منحصر نمی شود و در نتیجه نمی تواند به طور کامل بسته و متکی به خود باشد » ( همان ،43).
« ام . اج . گویال » معتقد است « منطقه از نظر عملیاتی راحت ترین و از لحاظ اقتصادی با صرفه ترین واحد مکانی ، بخشی و یا زمانی برا ی تخصیص منابع است که در آن هدف برنامه ریزی صرفا به منزله رشد اقتصادی و رفاه می باشد » ( همان ، 43).
بنابراین با وجود اختلاف نظر نویسندگان ، در مورد تعریف ناحیه ، منطقه. در بسیاری از نوشته ها و تحقیقات منتشر شده در داخل و خارج از کشور، تمایز روشنی بین این دو واژه از یک سوی و تعریف برنامه ریزی ناحیه ای و منطقه ای از سوی دیگر، وجود ندارد و در موارد فراوانی این دو واژه یا معادل گرفته شده و یا اینکه تسامحا مترادف فرض شده است ، بنابراین در تحقیق حاضر نیز تا جائیکه که مقدور باشد ، سعی می شود تمایز و تفاوت این دو واژه در نظر گرفته شده ، اما در مواردی که نویسنده ای اعتقادی به تمایز این دو واژه ندارد ، « منطقه » و « ناحیه » و « برنامه ریزی ناحیه ای » و « برنامه ریزی منطقه ای » معادل و مترادف به کار برده خواهد شد
2-1-10- تعریف برنامه ریزی ناحیه ای
«برنامه ریزی اعم از ملی و منطقه ای ، [ناحیه ای] ، آمایش سرزمین و طرح ریزی کالبدی معانی جا افتاده و ثابتی ندارند.
یعنی مفهوم آنها هم در یک کشور ( مثلا فرانسه ) در طول زمان دگرگون شده است و هم در هر کشور ( چنان که از مقایسه طرح ریزی کالبدی در فرانسه ، سوئد ، آسمان ، کره جنوبی و ایران بر می آید ) متفاوت است » ( توفیق :1371) اما « به طور ساده ، برنامه ریزی ناحیه ای را می توان ، کوششی جهت دار ، متشکل و منظم برای انتخاب بهترین راه ها و روش ها به منظور رسیدن به هدف های خاص در یک منطقه دانست . از دیدگاه دیگر ، برنامه ریزی ناحیه ای عبارت از کوششی است جهت بالا بردن سطح زندگی مردم یا ناحیه و یا کوششی جهت به دست آوردن حداکثر استفاده از منابع کمیاب و به کارگیری استعداد های منطقه . می توان گفت برنامه ریزی ناحیه ای یکی از سطوح برنامه ریزی در قالب توسعه و رشد اقتصادی و اجتماعی یک کشور می باشد که سطوح دیگر آن عبارت اند از برنامه ریزی ملی ، برنامه ریزی منطقه ، برنامه ریزی شهری و برنامه ریزی روستایی » (آسایش، 60 :1388).
« برنامه ریزی ناحیه ای فرآیندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی ، با نیازها و امکانات عملی و ناحیه ای » (آسایش،23 :1388 ) .این نوع برنامه ریزی به علت توجه به مشارکت مردم در فرایند اجرای برنامه می توان برنامه از پایین به بالا و در « جهت انطباق برنامه های کلان با ویژگی های ناحیه ای دانست » ( همان ،23). در برنامه ریزی ناحیه ای « برنامه ریزان بیشتر به فکر استفاده بهینه از منابع و قابلیت های ناحیه و همچنین بر طرف نمودن عدم تعادل های ناحیه ای هستند . در این برنامه ریزی ، برنامه ریزان باید به مشخصاتی توجه نمایند که یک ناحیه می تواند در آینده داشته باشد » (همان ،23). چراکه قابلیت های یک ناحیه عاملی است که می تواند موجب شود برنامه ریزان ، برنامه های خود را متناسب با آن طراحی نمایند »( همان ، 23). « برنامه ریزی ناحیه ای عبارت است از مجموعه سیاست ها ، اهداف ، تدابیر فنی ، اقتصادی-اجتماعی و اداری که به منظور استفاده بهینه از فضای جغرافیایی ناحیه اعمال می شود و آن در واقع اجرای طرح هایی است که بتواند فعالیت انسان ها را در نواحی جغرافیایی گوناگون ، در یک کشور سازمان داده و حداکثر رفاه ممکن را برای جمعیت آن ناحیه فراهم آورد ... برنامه ریزی ناحیه ای با توان های محیط طبیعی و ... منابع معدنی ناحیه در ارتباط است و همین توان های زیست محیطی ( جغرافیایی ) است که ظرفیت و سطح امکان پذیرش برنامه های عمران ناحیه ای را تعیین می کند ...»(آسایش، 59 :1388).منظور از برنامه ریزی ناحیه ای تدوین برنامه برای محدوده ای کوچکتر از یک منطقه است و این محدوده کوچک می تواند گاهی به کوچکی یک شهرستان و یک شهر و یا به بزرگی یک استان و یک واحد باشد . برنامه ریزی ناحیه ای نیز در عمل همانند برنامه ریزی منطقه است با این تفاوت که برنامه ریزی ناحیه ای در سطح کوچکتر از منطقه انجام می گیرد . معمولا برنامه ریزی ناحیه ای به عنوان ابزار های عملی ، به ویژه در اجرا ، برای برنامه ریزی منطقه ای می باشد . بدین ترتیب برای تدوین و اجرای برنامه ریزی در سطح منطقه به برنامه ریزی ناحیه ای نیز احتیاج است ، زیرا هر منطقه شامل چند ناحیه می باشد و برای شناخت امکانات بالقوه و بالفعل بهتر است از واحد کوچکتر شروع نمود »(آسایش، 59 :1388).« برنامه ریزی ناحیه ای ، فرآیندی در جهت هدایت و انطباق برنامه ها و نحوه اجرای آنها با نیازها و امکانات ناحیه و بعلاوه افزایش میزان مشارکت مردم در برنامه ریزی در زمینه سازی در جهت نوآوری و خلاقیت و ابداع و ابتکارات مردم در امر توسعه است » (همان ، 59). « برنامه ریزی ناحیه ای یک هدف نیست ، بلکه ابزاری است که در جهت توسعه به کار گرفته می شود و از برنامه ریزی ناحیه ای برای توسعه ملی و بعد از آن ناحیه ای سپس منطقه ای و یا برعکس استفاده می کنند و شرایطی را برای توسعه نواحی ایجاد می کنند و در این میان هدف ، کاستن از عدم تعادلی ها ، توزیع بهینه امکانات ، بهره برداری اصولی و منطقی و « پایدار » از توان های ناحیه ای ، ایجاد شرایط مناسب برای توسعه ، رفع موانع و تنگناهای توسعه ، توزیع بهینه امکانات و جمعیت و جلوگیری از قطبی شدن رشد و توسعه است که از ویژگی های اقتصادی-اجتماعی کشور های جهان سوم می باشد» ( آسایش، 61 :1388). « از دیدگاه دیگر ، برنامه ریزی ناحیه ای فرآیندی است در جهت هدایت و انطباق برنامه ها و نحوه اجرای آنها با نیازها و امکانات ناحیه و بعلاوه افزایش میزان مشارکت مردم در برنامه ریزی و زمینه سازی در جهت نوآوری و خلاقیت و ابداع و ابتکارات مردم در امر توسعه » (آسایش، 63 :1388).« به طور ساده می توان برنامه ریزی ناحیه ای را کوششی متشکل و منظم برای انتخاب بهترین راه ها و روش ها به منظور رسیدن به هدف های خاص در یک ناحیه دانست » ( شیعه :1373) ،« برنامه ریزی ناحیه ای فرآیندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامه های مختلف اقتصادی-اجتماعی با نیازها و امکانات محلی » (معصومی اشکوری : 1376).
« برنامه ریزی ناحیه ای فرآیندی را شامل می شود که طی آن برنامه های مختلف انسانی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی یک ناحیه ، به نحوی معتدل و علمی و در ارتباط با یکدیگر ، هدف یا هدف های خاصی را دنبال می کند که در واقع این نوع برنامه ریزی حلقه رابط برنامه ریزی شهری و ملی ( محلی و مرکزی ) است » ( حسین زاده دلیر: 1375).
« برنامه ریزی ناحیه ای همواره سه مرحله را می بایست دنبال کند :
(1) شناخت ناحیه و تنظیم برنامه
(2) اجرای برنامه
(3) ارزیابی برنامه » ( شیعه ،90: 1369 ).
« برنامه ریزی [ ناحیه ای] فرآیندی است از تنظیم فعالیت ها و مکان یابی فعالیت ها در جهت اهداف اجتماعی و اقتصادی مشخص در یک فضای فرا-شهری ، سطح منطقه ای را می توان سطحی بین دو سطح ملی و محلی تلقی کرد . هرچند عوامل اقتصادی در این سطح ، همچون سطح ملی ، اهمیت عمده ای می یابند ، اما عناصر کالبدی نیز در این میان نقش مهمی یافته اند . برنامه ریزی منطقه ای [ یا ناحیه ای ] که مترادف با برنامه ریزی توسعه منطقه ای به کار می رود . با چند فرایند مرتبط با هم شامل فرآیندهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ارتباط دارد که در یک چارچوب فضایی-زمانی ، فرا- شهری و زیر- ملی اتفاق می افتد » (عبدی دانشپور ، 291 : 1371).
« برنامه ریزی منطقه ای [ یا ناحیه ای را می توان پاسخ به مشکلاتی در بعد منطقه یا [ ناحیه ] تلقی کرد. مشکل اصلی دوگانه ای که نیاز به برنامه ریزی منطقه ای یا [ ناحیه ای ] دارد سرعت شهرنشینی در برخی از مناطق در مقابل افسردگی و رکود اقتصادی در برخی مناطق دیگر است »( همان ،291).
« فرآیند برنامه ریزی به طور کلی و برنامه ریزی [ ناحیه ای ] یا منطقه ای از جمله هفت مرحله زیر را به ترتیب نیاز دارد :
1- تعریف وظیفه برنامه ریزی محول شده (چه مواردی برنامه ریزی خواهد شد ، روند تصمیم گیری چگونه خواهند بود ، چه زمانی و توسط چه کسانی انجام خواهد گرفت و مسئله اصلی چیست ؟)
2-مشخص کردن اهداف آرمانی و کیفی برای مواردی که برنامه ریزی می شود ( در سطح منطقه امکان تقابل اهداف کیفی وجود دارد . انتخاب مابین آنها را بهتر است به مراحل بعد که قابلیت ها و تنگناهای مشخص شده و بده - بستان (Trade-off ) صورت می گیرد ، محول کرد ).
3- شناسایی وضع موجود ( قابلیت ها و تنگنا ها) ، گرایش ها و روندها ( احتمالات و خطرات ) و پیش بینی وضع آتی در چارچوب وظیفه محوله .
4- تعیین اهداف کمی و خرد با توجه به کمبود وضع موجود و نیاز در وضعیت آینده .
5-بررسی انواع امکانات و راه حل های دستیابی به اهداف مورد نظر و پیش بینی اثرات هر یک .
6- گزینش یکی از راه حل ها با توجه به ارزیابی هر یک در پاسخگویی به وظیفه محوله و هماهنگ با ارزش های مورد نظر جامعه ای که متاثر از این برنامه ریزی می شود .
7- اجرای راه حل گزیده ، نظارت و ارزیابی در حین اجرا ( آیا مطابق پیش بینی اقدامات اجرایی صورت گرفته و آیا پیش بینی ها درست بوده و به نتایج مورد انتظار رسیده است ؟» ( صرافی ،157-156: 1377).
همچنین برخی از نویسندگان برنامه ریزی منطقه ای یا ناحیه ای را برای سهولت تحلیل به دو قسمت الف: برنامه ریزی بین منطقه ای [ یا ناحیه ] ب: برنامه ریزی درون منطقه ای [ یا ناحیه ] تقسیم بندی می کنند. تفاوت این دو شکل برنامه ریزی به شرح زیر است .
الف ) برنامه ریزی درون منطقه ای با تخصیص منابع در درون مناطق ارتباط دارد ، یعنی تخصیص منابع به زیر – منطقه های یک منطقه [ یا ناحیه ] و زمینه های گوناگون سیاستگذاری در منطقه ، توسعه اقتصادی ، توسعه اقتصادی ، توسعه اجتماعی و تنظیم روابط محیطی ، روابط بین فضا و فعالیت ، توسعه ارتباطات و غیره هدف از این شکل برنامه ریزی دستیابی به رابطه ای مطلوب بین انسان ، فعالیت ها و فضا در درون یک منطقه است . برنامه ریزی درون منطقه ای [ یک ناحیه یا منطقه نسبت به یک ناحیه یا] منطقه ای دیگر متفاوت است . برای مناطق توسعه یافته یک کشور با کنترل مکان جمعیت و اشتغال و تجدید رشد ارتباط دارد و برای منطقه توسعه نیافته از یک کشور با تشویق رشد ارتباط می یابد . این تفاوت در اهداف و اولویت های در برنامه ریزی درون منطقه ای نیز اثر می گذارند . اهداف در سه زمینه کلی اجتماعی ، اقتصادی و محیطی مورد توجه قرار دارد.
اهداف اجتماعی که زمینه هایی چون تامین مسکن ، تسهیلات فرهنگی و تفریحی را در بر می گیرند .
اهداف اقتصادی که زمینه های چون کنترل اقتصاد و شهر های پر ازدحام ، توزیع سرمایه گذاری جدید و غیره را در بر می گیرد .
اهداف محیطی که زمینه هایی چون کیفیت محیط شهری ، جلوگیری از رشد بی رویه شهر ها و غیره را در بر می گیرند .
ب) برنامه ریزی بین منطقه ای با رابطه مناطق یک کشور با هم ارتباط دارد . این شکل برنامه ریزی عمدتا به منظور پاسخگویی به عدم تعادل میان مناطق یک کشور به وجود آمده است که خود ناشی از تغییرات و میل به استقرار فعالیت های صنعتی ( یا تولیدی به طور کلی ) در منطقه ای در مقابل سایر مناطق کشور است . زمینه اصلی و عمده این برنامه ریزی اقتصاد است هرچند که دو زمینه اجتماعی و کالبدی برنامه ریزی نیز اخیرا نقش خود را یافته است » ( عبدی دانشپور ،293 : 1371).
در تعریف زیر ناحیه با یک «شهر» یا یک «محل » یکسان گرفته شده . « مرحله ناحیه ای یا محلی ... که هدف مهم آن ایجاد یک محیط فیزیکی برای ساکنان شهر به منظور ارائه چارچوب لازم برای اقناع نیازهای فرهنگی ، اقتصادی ، بهداشتی و اجتماعی آنها در محدوده منابع قابل دسترس است که در ارتباط نزدیک با بنیاد اقتصادی شهر می باشد . برنامه ریزی بنیاد اقتصادی نباید مربوط به برنامه ریزی ناحیه ای انگاشته شود . از آنجا که فعالیت های بنیادی باید حداقل جزء فعالیت های منطقه ای طبقه بندی شوند در مراحل منطقه ای ، بین منطقه ای یا بخشی برنامه ریزی می گردند » ( هیلهورست ،176: 1370).
برنامه ریزی ناحیه ای جزء برنامه ریزی های سطح میانه (Intermediate level) محسوب می شود که سعی دارد خلاء بین برنامه ریزی های ملی و محلی را پر نماید » ( سیف الدینی ،34 : 1381).
از زاویه ای دیگر« طرح های منطقه ای از نظر اعتباری و فنی جنبه متوسط داشته ، مکمل سرمایه گذاری های انجام شده در طرح های خاص ناحیه ای بوده و سبب افزایش هماهنگی بیشتر در سطح استان می گردد . در طرح های مزبور همه ساله در قالب برنامه هر استان توسط دستگاه های اجرایی محلی و دفاتر برنامه و بودجه تهیه و به مرکز پیشنهاد می گردد » ( ستوده ، 18 : 1357).
و در مقوله برنامه ریزی ناحیه ای « در برخی موارد ، برنامه ریزان ناحیه ای علاقمند اند نواحی حاشیه ای را که فاقد مکان های مرکزی مناسبی برای ارائه خدمات به ساکنان خود می باشند و در آنجا دسترسی به عملکرد ها ضعیف است یا موجود نمی باشد و یا نقاطی را که ارتباطات بین سکونت گاه ها به خوبی توسعه نیافته است ، مورد شناسایی قرار دهند . در ترکیب با مطالعات دقیق و تکنیکی اقتصادی ، تحلیل بخشی و تحلیل تقاضا ، اطلاعات سیستم سکونت گاهی و نواحی مشخص مورد استفاده قرار گیرد » ( افراخته ،105: 1387).
و در نهایت می توان گفت « برنامه ریزی ناحیه ، در سطح یک یا چند شهرستان و سطحی پایین تر از استان انجام می شود و در این معنا ناحیه مجموعه ای همگن از یک یا چند شهرستان اطلاق می شود » ( زیاری ،17: 1388). و « به طور ساده برنامه ریزی منطقه ای را [ را نیز ] می توان ، کوششی متشکل و منظم برای انتخاب بهترین راه ها و روش ها ، به منظور رسیدن به هدف های خاص در یک منطقه دانست . از دیدگاه دیگر، برنامه ریزی منطقه ای عبارت است از کوششی جهت بالا بردن سطح زندگی مردم یک منطقه و یا کوششی جهت به دست آوردن حداکثر استفاده از منابع کمیاب و به کارگیری استعدادهای منطقه . در سیستم برنامه ریزی منطقه ای ، همیشه مسائل و مشکلاتی وجود دارد که بایستی با هماهنگی و در کنار سیاست کلی کشوری اجرا گردد . توسعه متناسب و متوازن منطقه ای ، مشارکت مسئولین محلی و منطقه ای در برنامه ریزی و یا تعیین استراتژی توسعه شهر ها و مکان یابی صنایع سنگین ، از مسائلی می باشند که در قالب برنامه ریزی های ملی و منطقه ای قابل مطالعه اند » ( شیعه ،90: 1385). نظرات شما عزیزان:
|
||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |